سیبزمینی سرخکرده یکی از پرطرفدارترین خوراکیها در دنیاست و در منوی اغلب رستورانها و فستفودهای کل دنیا قرار دارد. اما آیا تا به حال این سوال برایتان پیش آمده که این غذای محبوب از کجا آمده است؟ چه فيش اند چيپس انگلیسی باشد و چه کرت در کبک، يا حتي کباب سیبزمینی پاریسی یا فرايتن بلژیکی با سس مایونز یا حتی یک دستور تهیهی سرخ شده “فوق العاده” در ایالات متحده، هیچ فرقی نمیکند، همهی اینها سیبزمینی سرخ کردهاند. در اینجا به بررسی تاريخچه سيب زمينی سرخ کرده می پردازیم.
بسیاری از غذاهای محبوب در سراسر دنیا، از فرانسه به تمام دنیا معرفی شده است؛ از باگت گرفته تا سوفله؛ سرخ کردن فرانسوی به طور واضح بلژیکی است، حداقل طبق گفتههای آلبرت وردایین، سرآشپز و همکار کرزی فریتس، که تاریخچه سرخ کردن را ترسیم میکند: “آمریکاییها آن را سرخ فرانسوی مینامند “اما این یک سرخ فرانسوی نیست، یک سیب زمینی فرانسوی است!”
دقیقاً اينکه چه کسی این نوارهای طلای خوش طعم و رنگ را به جهان معرفی کرده است، کاملاً مشخص نیست. در بین نظریههای مختلف، به طور کلی پذیرفته شده است که سرخ کردن فرانسوی توسط بلژیکیها یا فرانسویها اختراع شده است. با این حساب مخترع سیبزمینی سرخ شده احتمالاً همیشه ناشناس خواهد ماند!
به طور متوسط آمریکاییها سالانه حدود ۲۹ پوند سیبزمینی سرخ شده مصرف میکنند. ایالات متحده حتی تا آنجا پیش رفت که سیب زمینی سرخ کرده را از مبدأ اروپایی خود به طور کامل جدا کند.
تاريخچه سيب زمينی سرخ کرده معرفی برای اولین بار
گزارشهای تاریخی حاکی از آن است که بلژیکیها احتمالاً اواخر قرن ۱۷ نوارهای نازک سیبزمینی را سرخ میکردند(اگرچه برخی ادعا میکنند تا اواخر قرن ۱۸ سیبزمینی سرخ کرده وجود نداشته است). چگونگی تصور آنها از این ایده بدین صورت بود كه، در این منطقه، برای مردم بسیار رایج بود كه ماهیهای كوچك را به عنوان یك غذای اصلی برای وعدههای غذایی خود سرخ كنند. با این حال، هنگامی که رودخانهها به اندازه کافی پهن شدند، گرفتن ماهی تا حدودی دشوار شد. بنابراین به جای سرخ کردن ماهی در این مواقع، سیبزمینیها را در برشهای بلند و نازک خرد میکردند و مانند ماهیها آنها را سرخ میکردند.
اکنون به استدلال فرانسه: محبوبیت سیبزمینی در فرانسه تا حد زیادی به یک افسر پزشکی ارتش فرانسه به نام آنتوان آگوستین پارمنتیر که قهرمان سیبزمینی در سراسر فرانسه و بخشهایی از اروپا است، اعتبار دارد. در طول جنگ هفت ساله، پارمنتیر اسیر شد و به عنوان بخشی از جیرههای زندان، سیبزمینی به وی داده شد. در این زمان، فرانسویها قبلاً از سیبزمینی فقط برای خوراک گراز استفاده میکردند و هرگز آنها را نمیخوردند. دلیل آن این بود که گمان میکردند سیبزمینی باعث بروز بیماریهای گوناگونی میشود.
در واقع در سال ۱۷۴۸، پارلمان فرانسه حتی کشت سیبزمینی را ممنوع کرد، زیرا آنها معتقد بودند سیبزمینی باعث بیماری جذام میشود. با این حال، پارمنتیر در دوران اسارت خود مجبور به پرورش سیبزمینی در زندان و استفاده از آن در وعدههایغذایی شد و اینگونه به مردم فرانسه ثابت کرد که تصورشان در مورد سیبزمینی درست نیست.
پارمنتایر پس از آزادی، اقدام به تبلیغاتی تهاجمی برای ترویج سیبزمینی در فرانسه کرد و میزبان چند ضیافت شام با مقامات برجستهای چون فرانکلین، آنتوان لاوویزیر، کینگ لوئیز شانزدهم و ملکه ماری آنتوانت بود. او همچنین نگهبانان مسلح را برای احاطه کردن زمين سیبزمینی خود استخدام میکرد، تا سعی کند مردم را متقاعد کند که آنچه در زمين رشد میکند بسیار با ارزش است.
هنگامی که فرانسویها سیبزمینی را پذیرفتند، محبوبیت آن در فرانسه بسیار زیاد شد. تا سال ۱۷۹۵، سیبزمینی در مقیاس بسیار گستردهای در فرانسه، از جمله در باغهای سلطنتی، که آن باغها به مزارع سیبزمینی تبدیل شده بودند، کشت میشد. در این بازه زمانی، فرانسویها یا سیبزمینی سرخ کرده را اختراع کردند یا یاد گرفتند. پس از کشف یا اختراع سیبزمینی سرخ کرده در فرانسه، به ویژه در پاریس، بسیار محبوب شد، تا جایی که آنها توسط فروشندگان دورهگرد در خیابانها فروخته شدند و “سیب زمینی سرخ” نامیده شدند.
تاريخچه سیبزمینی سرخ کرده
وردايين ادعا میکند که سيبزمينی سرخ شده اصلی در نامور در فرانکوفون بلژیک متولد شده است، جایی که افراد محلی علاقه خاصی به ماهی سرخ شده نيز داشتند. هنگامی که رود ميوس قبل از یک زمستان سرد در سال ۱۶۸۰ منجمد شد، مردمان آن منطقه سیبزمینی را به جای ماهیهای کوچک که به آنها عادت کرده بودند، سرخ کردند و سیبزمینی سرخ کرده متولد شد.
طرفداران این روایت ادعا میکنند که سربازان آمریکایی که در طول جنگ جهانی اول در منطقه فرانکوفون مستقر شدهاند، اظهار کردهاند که سیبزمینی سرخ شده درآنجا متولد شد. اگرچه بلژیک در حال حاضر از یونسکو برای تأیید سیبزمینی سرخ کرده به عنوان یک نماد رسمی از میراث فرهنگی بلژیک درخواست میکند، اما برخی ادعا میکنند که این افسانه کاملاً ساختگی است و واقعیت ندارد.
مورخ آشپزی پیر لكلرك، استاد دانشگاه لیژ، در مقالهای درباره تاریخچه سرخ كردن خاطرنشان كرد: این داستان قابل قبول نیست! اول و مهمتر از همه، لكلرك توضیح داد، حتی اگر این روایت در نامور درست باشد، به احتمال زیاد این اتفاق در سال ۱۷۳۹ رخ داده است، نه در سال ۱۶۸۰. وی در نوشتههای خود تاکید میکند که سیبزمینی تا سال ۱۷۳۵ وارد این منطقه نشده بوده است. لكلرك توضیح میدهد که:”در قرن ۱۸، “چربی” برای عموم مردم قابل تهیه نبوده و یک مادهغذایی گران قیمت به حساب میآمده است. در آن زمان کره گران قیمت بود، چربی حیوانات کمیاب بود و معمولا مردم عادی چربیهای گیاهی ارزانتر را مصرف میکردند.
نکتههایی در مورد تاريخچه سيب زمينی سرخ کرده
– اگرچه سرخ کردن توسط بلژيکيها ابدا شد اما سرانه بيشترين مصرف سيبزميني سرخ کرده در اروپا، توسط فرانسويها ثبت شده است.
– در اروپا، به برشهاي کلفت سيبزميني، سيبزميني سرخ کرده و به برشهاي نازک آن، چيپس ميگويند؛ در حالي که در آمريکاي شمالي به هر دو نمونهی آن سیبزمینی سرخ شده گفته میشود.
– سیبزمینی سرخ شده برگرکینگ (و احتمالاً مک دونالد) نیز از بستهبندی و حمل به محلهای مختلف، به محلول قند آغشته میشوند. این رنگ طلایی را نيز از طریق کاراملیزه کردن شکر هنگام سرخ شدن ایجاد ميکنند. بدون این، سیبزمینی سرخ شده پس از سرخ شدن تقریباً به همان رنگ بیرونی میرسد.
– مک دونالد سیبزمینی سرخ شده خود را دو بار سرخ میکند، زمان ترکیبی آن حدود ۱۵ تا ۲۰ دقیقه طول میکشد. یک بار برای پخت و پز سمبرها و یک بار برای تهیه غذاهای اضافی اطراف آن.
– چاشنیهای مردمی برای سیبزمینی سرخ شده در کشورهاي مختلف، متفاوت است. در آمریکا، سس کچاپ به طور معمول نوعی انتخاب در کنار سیبزمینی سرخ کرده است. در مناطق معینی از اروپا، سس مایونز است. انگلیسیها تمایل دارند که سرکه مالت را به خاطر فرو بردن سیبزمینی سرخ کرده در آن مصرف کنند. خود فرانسویها معمولاً هر چند وقت یکبار سیبزمینی سرخ شده را بدون هیچ طعم دهندهای میخورند.
– گاهي در بعضي از رستورانهاي بلژيک، تخممرغ خام را به سيبزميني اضافه کرده و سپس سرخ ميکنند.
– هنگامی که سیبزمینی برای اولین بار به ایرلند و اسکاتلند معرفی شد، با مقاومت بسیار زیادی از سوی پروتستانها در آنجا روبهرو شد، به این دلیل که در کتاب مقدس از سیبزمینی به هیچ عنوان نام برده نشده بود؛ بنابراین، مشخص نیست که آیا خوردن آن قابل قبول است، بنابراین آنها در ابتدا از کاشت آن خودداری کردند. از طرف دیگر كاتولیكها تصمیم گرفتند كه قبل از كاشت آنها را با آب مقدس بشويند، و در تفکرشان، اين کار باعث میشد كه برای آنها سيبزميني و خوردن آن قابل قبول باشند.